بماند بقیه اش

گویا هنوز باور زینب نمیشود

بر سینه ی امام ...

بماند بقیه اش!

 

از یک نفر چقدر غنیمت گرفته اند!

در دست هر کدام ...

بماند بقیه اش!

 

پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته

در بین ازدحام ...

بماند بقیه اش!

 

راحت شد از ح س ی ن همین که خیالشان

شد نوبت خیام ...

بماند بقیه اش!

السلام علی الشیب الخضیب..

بماند بقیه اش!

بماند بقیه اش!

  بماند بقیه اش!...

**********************************

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مداحی جدید مهدی رعنایی برای مدافعان حرم


مداحی جدید مهدی رعنایی برای مدافعان حرم

یکشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۲۰ ب.ظ

میزنیم پیامو از قبیله ی سلمان
زینبیه خط قرمزه برای ایران
گورتون رو میکنیم داعشیه ملعون
کافیه رهبرمون بده به ما فرمان

سر و جونم فدای اولاد حیدر
پا دفاع از حریم زینب میدم سر

تیره خشم شیعه داره قلبتو هدف
زینبیه دره و شهر دمشق صدق
ما به فرماندهی قاسم سلیمانی
همگی میایم با نام لشگر نجف

کلنا فداک یا زینب

 



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تولد سید علی حسینی خامنه ای

تولدت مبارک

حقا که تو از سلاله ی فاطمه ای

با خنده ی خود به درد ما خاتمه ای

زیباتر از این نام ندیدم به جهان

سید علی حسینی خامنه ای

********************************************************
من فخر میفروشم به تمام عالم که نام تو پدر است و من فرزند
الهی سایه ات تا ابد پاینده پدر...
********************************
میلادت مبارک حضرت اقا

1318/4/24
*************

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چرا عید فطر از پر ارج ترین اعیاد است

​​​​​​​چرا عید فطر از پر ارج ترین اعیاد است؟

​​​​​​​چرا عید فطر از پر ارج ترین اعیاد است؟

عید فطر از کلمه «فطر» به معنای «فطرت» و «بازگشت به خویشتن» گرفته شده است. از آنجا که فطرت انسان الهی است ما برای اینکه به آیینه فطرت بازگردیم، باید خود را از زنگار گناه پاک کنیم.

به گزارش تسنیم ، عید فطر به عنوان عیدی  اجتماعی از مهم ترین جشن‌ها و اعیاد مسلمانان به شمار می‌رود و در مورد فلسفه این عید، نکاتی قابل تأمل است که باید به آن توجه کرد:

نخست اینکه؛ انسان در ماه مبارک رمضان در حقیقت «تولدی دوباره» را تجربه می‌کند، البته این امر منوط به این است که انسان موفق به روزه‌داری حقیقی شود. علت تأکید بر «تولدی دوباره» از این‌رو است که انسان با پاک شدن از گناهان، گویی تولد جدیدی از نظر معنوی و روحی پیدا می‌کند و بر این اساس، ما همان‌طور که برای تولد یک فرزند شاد می‌شویم و جشن می‌گیریم، پایان ماه مبارک رمضان را از آن جهت که از گناهان پاک شده‌ایم، عید می‌دانیم و جشن می‌گیریم.

نکته دوم این است که عید فطر از کلمه «فطر» به معنای «فطرت» و «بازگشت به خویشتن» گرفته شده است. از آنجا که فطرت انسان الهی است ما برای اینکه به آیینه فطرت بازگردیم، باید خود را از زنگار گناه پاک کنیم. از این جهت در روز اول شوال که عید فطر است، گویی دوباره خدا را در آیینه فطرت و جانمان مشاهده می‌کنیم. از این‌رو است که این عید برای مسلمانان بسیار مهم است.

نکته سوم این است که هر روزی که در آن، معصیت خدا نشود، آن روز، روز عید است. بنابراین افراد معمولاً در روز اول شوال که مصادف با عید فطر است، متأثر از فضای معنوی ماه مبارک هستند و گناه نمی‌کنند هر چند که این تأثیر باید از این رمضان تا رمضان دیگر باشد اما به هر حال تأثیرگذاری ماه رمضان بر معنویت‌گرایی انسان‌ها در نخستین روز آن بیشتر احساس می‌شود. از این رو، روز عید فطر انسان نورانیتی را در خود احساس می‌کند که امر خداوند را اطاعت کرده است و آن نورانیت باعث نشاط و شادابی در او می‌شود.

نکته دیگر درباره فلسفه عید فطر بازمی‌گردد به نماز عید فطر و قنوت‌های آن؛ پیام این قنوت‌ها، وحدت مسلمین است و اساساً فلسفه نماز عید فطر خواندن این نماز در یک روز توسط همه مسلمانان است. بر این اساس، می‌توان برای عید فطر مبنای واحدی در نظر گرفت تا همه مسلمان‌ها در یک روز نماز عید فطر بخوانند و شکوه و عظمت واقعی اسلامی را به نمایش بگذارند. اینها نکات  قابل تأملی درباره فلسفه عید فطر و پیام آن است که باید آنها را دریابیم و دیگران را نیز به فلسفه آن آگاه کنیم که چرا این عید، از پر ارج‌‌ و قدرترین اعیاد در نزد مسلمانان است و برای اجرای هرچه باشکوه‌تر مراسم و آیین‌های آن چنین اهتمام می کند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دلم سیاه سیاه است ، گو چه باید کرد؟!

دلم سیاه سیاه است ، گو چه باید کرد؟!

سه شنبه, ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴، ۰۵:۵۶ ق.ظ

شخصی در حالی که کیسه ای در دست داشت، نزد مردی پارسا آمده و گفت:

استاد! دلم تاریک شده، مرا موعظه ای کن!

پارسا گفت: در کیسه ات چه داری؟!

گفت: دِرَم.

گفت: چقدر است؟

گفت: هزار دِرَم.

گفت: کیسه ات را باز می کنی؟!

مرد سر کیسه را باز کرد!

گفت: یک درهم از کیسه بردار و بر کاسه چشمت بگذار!

چنین کرد!

گفت: حالا چشمت را باز کن و ببین!

گفت: درهم بر چشم من است چگونه ببینم؟!!

گفت: ای مرد! یک درهم بر چشم سر گذاشته ای دنیا را نمی بینی! پس هزار درهم بر دل گذاشته ای چگونه دلت تاریک نشود و آخرت را بخواهی ببینی؟!



۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ویژه برنامه شب های قدر

نامه شب های قدر

                                                           برگزاری مراسم مناجات حضرت علی ع و قران بسر                                                                                                                                                                                                                                                       شب های 19 و21  توسط مداح برتر شهرستان کربلایی علی ساعدی 

مکان مسجد حضرت رسول-تکیه ابوالفضلی انابد

 حسین حاجی زاده 09151680092



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

احکام روزه- روزه مسافر

احکام روزه مسافر ا
مسافرى که باید نمازهاى چهار رکعتى را در سفر دو رکعت بخواند، نباید روزه بگیرد و مسافرى که نمازش را تمام می‌خواند، مثل کسى که شغلش مسافرت یا سفر او سفر معصیت است، باید در سفر روزه بگیرد.
مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد، ولى اگر براى فرار از روزه باشد، مکروه است.
اگر غیر روزه رمضان روزه معین دیگرى بر انسان واجب باشد، بنابراحتیاط واجب نباید در آن روز مسافرت کند و اگر در سفر باشد، باید قصد کند که ده روز در جایى بماند و آن روز را روزه بگیرد، ولى اگر نذر کرده باشد روز معینى را روزه بگیرد، می‌تواند در آن روز مسافرت نماید.
اگر نذر کند روزه بگیرد و روز آن را معین نکند، نمی‌تواند آن را در سفر بجا آورد ولى چنانچه نذر کند که روز معینى را در سفر روزه بگیرد، باید آن را در سفر بجا آورد و نیز اگر نذر کند روز معینى را چه مسافر باشد یا نباشد روزه بگیرد، باید آن روز را اگرچه مسافر باشد روزه بگیرد.
مسافر می‌تواند براى خواستن حاجت، سه روز در مدینه طیبه روزه مستحبى بگیرد.
کسى که نمی‌داند روزه مسافر باطل است، اگر در سفر روزه بگیرد و در بین روز مساله را بفهمد، روزه‏اش باطل می‌شود و اگر تا مغرب نفهمد، روزه‏اش صحیح است.
اگر فراموش کند که مسافر است یا فراموش کند که روزه مسافر باطل می‌باشد و در سفر روزه بگیرد، روزه او باطل است.
اگر روزه‏دار بعد از ظهر مسافرت نماید، باید روزه خود را تمام کند، و اگر پیش از ظهر مسافرت کند، وقتى به حد ترخص برسد، یعنى به جایى برسد که دیوار شهر را نبیند و صداى اذان آن را نشنود، باید روزه خود را باطل کند و اگر پیش از آن روزه را باطل کند، بنابر احتیاط کفاره نیز بر او واجب است.
اگر مسافر پیش از ظهر به وطنش برسد، یا به جایى برسد که می‌خواهد ده روز در آن جا بماند، چنانچه کارى که روزه را باطل می‌کند انجام نداده، باید آن روز را روزه بگیرد، و اگر انجام داده روزه آن روز بر او واجب نیست.
اگر مسافر بعد از ظهر به وطنش برسد، یا به جایى برسد که می‌خواهد ده روز در آن جا بماند، نباید آن روز را روزه بگیرد.
مسافر و کسى که از روزه گرفتن عذر دارد، مکروه است در روز ماه رمضان در خوردن و آشامیدن کاملا خود را سیر کند.
کسانى که روزه بر آنها واجب نیست:
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

احکام روزه -احکام روزه قضا

حکام روزه قضا:




اگر کافر مسلمان شود، واجب نیست روزه‏هاى وقتى را که کافر بوده قضا نماید، ولى اگر مسلمانى کافر شود و دوباره مسلمان گردد، روزه‏هاى وقتى را که کافر بوده باید قضا نماید.
روزه‏اى که از انسان به واسطه مستى فوت شده باید قضا نماید، اگرچه چیزى را که به واسطه آن مست‏شده براى معالجه خورده باشد، بلکه اگر نیت روزه کرده و مست‏شده و در حال مستى روزه را ادامه داده تا از مستى خارج شده باشد، بنا بر احتیاط واجب باید روزه آن روز را تمام کند و بعدا قضا نماید.
اگر براى عذرى چند روز روزه نگیرد و بعد شک کند که چه وقت عذر او برطرف شده، می‌تواند مقدار کمتر را که احتمال می‌دهد روزه نگرفته قضا نماید، مثلا کسى که پیش از ماه رمضان مسافرت کرده و نمی‌داند پنجم رمضان از سفر برگشته یا ششم، می‌تواند پنج روز روزه بگیرد. و نیز کسى هم که نمی‌داند چه وقت عذر برایش پیدا شده، می‌تواند مقدار کمتر را قضا نماید، مثلا اگر در آخرهاى ماه رمضان مسافرت کند و بعد از رمضان برگردد و نداند که بیست و پنجم رمضان مسافرت کرده یا بیست‏و ششم، می‌تواند مقدار کمتر یعنى پنج روز را قضا کند.
اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد، قضاى هر کدام را که اول بگیرد مانعى ندارد، ولى اگر وقت قضاى رمضان آخر تنگ باشد، مثلا پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به رمضان مانده باشد، باید اول، قضاى رمضان آخر را بگیرد.
اگر قضاى روزه چند رمضان بر او واجب باشد، و در نیت معین نکند روزه‏اى را که می‌گیرد قضاى کدام رمضان است، قضاى سال اول حساب می‌شود.
کسى که قضاى روزه رمضان را گرفته، اگر وقت قضاى روزه او تنگ نباشد، می‌تواند پیش از ظهر روزه خود را باطل نماید.
اگر قضاى روزه ماه رمضان شخص دیگرى را گرفته باشد، مى تواند بعد از ظهر روزه را باطل کند، اگرچه احتیاط آن است که باطل نکند.
اگر به واسطه مرض یا حیض، روزه رمضان را نگیرد و پیش از تمام شدن رمضان بمیرد، لازم نیست روزه‏هایى را که نگرفته، براى او قضا کنند، اگر چه مستحب است.
اگر به واسطه مرضى روزه رمضان را نگیرد و مرض او تا رمضان سال بعد طول بکشد، قضاى روزه‏هایى را که نگرفته بر او واجب نیست، و باید براى هر روز یک مدکه تقریبا ده سیر است طعام، یعنى گندم یا جو و مانند اینها به فقیر بدهد. ولى اگر به واسطه عذر دیگرى، مثلا براى مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند، روزه‌هایى را که نگرفته باید قضا کند و احتیاط مستحب آن است که براى هر روز یک مد طعام هم به فقیر بدهد.
اگر به واسطه مرضى روزه رمضان را نگیرد و بعد از رمضان مرض او برطرف شود ولى عذر دیگرى پیدا کند که نتواند تا رمضان بعد قضاى روزه را بگیرد، باید روزه‏هایى را که نگرفته، قضا نماید. و نیز اگر در ماه رمضان غیر مرض، عذر دیگرى داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر برطرف شود و تا رمضان سال بعد به واسطه مرض نتواند روزه بگیرد، روزه‏هایى را که نگرفته، باید قضا کند.
اگر در ماه رمضان به واسطه عذرى روزه نگیرد و بعد از رمضان عذر او برطرف شود و تا رمضان آینده عمدا قضاى روزه را نگیرد، باید روزه را قضا کند و براى هر روز یک مد گندم یا جو و مانند اینها هم به فقیر بدهد.
اگر در قضاى روزه کوتاهى کند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذرى پیدا کند، باید قضا را بگیرد و براى هر روز یک مد گندم یا جو و مانند اینها به فقیر بدهد، بلکه اگر موقعى که عذر دارد، تصمیم داشته باشد که بعد از برطرف شدن عذر روزه‌هاى خود را قضا کند، و پیش از آن که قضا نماید در تنگى وقت عذر پیدا کند، باید قضاى آن را بگیرد، و احتیاط واجب آن است که براى هر روز هم یک مد غذا به فقیر بدهد.
اگر مرض انسان چند سال طول بکشد، بعد از آن که خوب شد اگر تا رمضان آینده به مقدار قضا وقت داشته باشد، باید قضاى رمضان آخر را بگیرد و براى هر روز از سالهاى پیش یک مد که تقریبا ده سیر است، طعام یعنى گندم یا جو و مانند اینها به فقیر بدهد.
کسى که باید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد، می‌تواند کفاره چند روز را به یک فقیر بدهد.
اگر قضاى روزه رمضان را چند سال تاخیر بیندازد، باید قضا را بگیرد و براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد.
اگر روزه رمضان را عمدا نگیرد، باید قضاى آن را به جا آورد و براى هر روز دو ماه روزه بگیرد یا به شصت فقیر طعام بدهد، یا یک بنده آزاد کند و چنانچه تا رمضان آینده قضاى آن روزه را به جا نیاورد، براى هر روز نیز دادن یک مد طعام لازم است.
اگر روزه رمضان را عمدا نگیرد و در روز کارى که روزه را باطل می‌کند انجام دهد، یک کفاره کافى است.
بعد از مرگ پدر، پسر بزرگتر باید قضاى نماز و روزه او را به تفصیلى که در رساله گفته شده بجا آورد، ولى قضاى روزه مادر بر پسر واجب نیست.
اگر پدر غیر از روزه رمضان، روزه واجب دیگرى را مانند روزه نذر نگرفته باشد، باید پسر بزرگتر قضا نماید.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

احکام روزه-جاهایى که فقط قضاى روزه واجب است:

جاهایى که فقط قضاى روزه واجب است:



در چند صورت فقط قضاى روزه بر انسان واجب است و کفاره واجب نیست:
اول: آنکه روزه‌دار در روز ماه رمضان عمدا قى کند.
دوم: آنکه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلى که در بالا گفته شد تا اذان صبح از خواب سوم بیدار نشود.
سوم: عملى که روزه را باطل مى کند بجا نیاورد، ولى نیت روزه نکند یا ریا کند یا قصد کند که روزه نباشد.
چهارم: آنکه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و با حال جنابت یک روز یا چند روز روزه بگیرد.
پنجم: آنکه در ماه رمضان بدون این که تحقیق کند صبح شده یا نه، کارى که روزه را باطل مى کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده و نیز اگر بعد از تحقیق با این که گمان دارد صبح شده، کارى که روزه را باطل مى کند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضاى آن روزه بر او واجب است. ولى اگر بعد از تحقیق گمان یا یقین کند که صبح شده و چیزى بخورد، و بعد معلوم شود صبح بوده، قضا واجب نیست، بلکه اگر بعد از تحقیق شک کند که صبح شده یا نه و کارى که روزه را باطل می‌کند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده، قضا واجب نیست.
ششم: آنکه کسى بگوید صبح نشده و انسان به گفته او کارى که روزه را باطل می‌کند انجام هد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
هفتم: آنکه کسى بگوید صبح شده و انسان به گفته او یقین نکند، یا خیال کند شوخى می‌کند و کارى که روزه را باطل می‌کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
هشتم: آنکه به گفته کس دیگر که عادل باشد افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است.
نهم: آنکه در هواى صاف به واسطه تاریکى یقین کند که مغرب شده و افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است ولى اگر در هواى ابر به گمان این که مغرب شده افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نیست.
دهم: آنکه براى خنک شدن یا بى جهت مضمضه کند، یعنى آب در دهان بگرداند و بی‌اختیار فرو رود، ولى اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد، یا براى وضو مضمضه کند و بی‌اختیار فرو رود، قضا بر او واجب نیست.
اگر غیر آب چیز دیگرى را در دهان ببرد و بی‌اختیار فرو رود، یا آب داخل بینى کند و بی‌اختیار فرو رود، قضا بر او واجب نیست.
مضمضه زیاد براى روزه‏دار مکروه است، و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد، بهتر است‏سه مرتبه آب دهان را بیرون بریزد.
اگر انسان بداند که به واسطه مضمضه، بی‌اختیار یا از روى فراموشى آب وارد گلویش می‌شود، نباید مضمضه کند.
اگر در ماه رمضان بعد از تحقیق یقین کند که صبح نشده و کارى که روزه را باطل می‌کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضا لازم نیست.
اگر انسان شک کند که مغرب شده یا نه، نمی‌تواند افطار کند، ولى اگر شک کند که صبح شده یا نه، پیش از تحقیق هم می‌تواند کارى که روزه را باطل می‌کند انجام دهد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مراسم وفات همسر گرامی رسول خدا حضرت خدیجه (س)

وفات همسر گرامی رسول خدا

حضرت خدیجه کبری

را تسلیت عرض می نمائیم


ویژه نامه ای به مناسبت
رحلت حضرت خدیجه کبری سلام علیها


 دهمین روز از ماه رمضان سال دهم بعثت ‏(3 سال قبل از هجرت) می گذشت که واقعه ای رخ داد؛ در هنگامه ای که مسلمانان در شعب ابی طالب در محاصره بودند و وجود حضرت خدیجه کبری تسلای خاطری برای رسول گرامی اسلام در آن وضعیت سخت و طاقت فرسا بود.
آری! پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یار دیرینه خود را از دست داد.


چون حضرت خدیجه بانوى فداکار و همسر بى نهایت مهربان حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) در سن شصت و پنج‏سالگى از دنیا رفت ، پیامبر (ص) او را با دست مبارک خویش در حجون مکه (قبرستان ابوطالب) به خاک سپردند . حزن در گذشت او پیامبر (ص) را بسیار محزون ساخت به همین دلیل آن حضرت سال در گذشت‏حضرت خدیجه را عام الحزن‏ - سال اندوه - نام نهاد. از ثروت بسیار حضرت خدیجه همسر بى‏همتاى پیامبر (ص) اسلام رونق یافت .


حضرت خدیجه س در حالی به همسری محمد ابن عبدالله در آمد که از ثروت و شهرت خاصی در عربستان برخوردار بود و خواهان زیادی از میان ثروتمندان قریش داشت . در این دوره زمانی حضرت محمد (ص) هنوز به رسالت برانگیخته نشده بود واز ثروت و مکنت نیز برخوردار نبود . ایشان در این زمان تحت سر پرستی جد بزرگوارشان حضرت عبد المطلب زندگی می کردند و شهرتی مگر در راستکاری و امانت داری نداشت اما حضرت خدیجه س او را بر گزید و پس از رسالت آن حضرت نه تنها تمام سختی ها را به جان خرید و سرمایه خویش را برای هدف شگفت رسول الله (ص) خرج کرد بلکه اولین زنی است که به پیامبر اسلام ایمان آ ورد .

 

معرفی خدیجه

پدر او: خو یلد بن عبد الغری بن قُصَی بن کلاب است.
مادر او: فاطمه دختر زائده بن أصَم است.
تولد: سال 68 پیش از هجرت
فرزندان: قاسم، عبدا...، زینب، ام کلثوم، فاطمه و رقیه می باشند.
لقب: طاهره
وفات: در ماه رمضان سال دهم بعثت و پس از سه روز بعد از وفات ابوطالب است.

پیغمبر(ص) او را در حجون دفن کرد و خود او را در قبر گذاشت و سال وفات او عام الاحزان (سال اندوه ها) نامیده شده است و خدیجه به هنگام وفات 65 سال داشت.


در هنگام ازدواج با پیغمبر(ص) عمر شریف آن حضرت 25 سال و عمر خدیجه 40 سال بود. ثروتش از همه قریش بیشتر بود و اهالی مکه با اموال او پیش از آنکه با پیغمبر (ص) ازدواج کند تجارت می کردند و خدیجه پس از ازدواج با پیغمبر هر چه داشت به وی بخشید و این ثروت هنگفت از پایه های تشکیل دهنده دعوت اسلامی به شمار می رود.

سخن از اسلام خدیجه گفتن در واقع سخن از اسلام در روز نخستین است. همه امت اتفاق نظر دارند که خدیجه اولین بانویی است که اسلام آورده است. در همان زمانی که پیامبر گرامی از اذیت و آزار و دشواریها رنج می برد، آنجا کسی بود که از بار اندوه و غمهای او می کاست و موجب می شد که غمها و اندوه های خویش را به فراموشی سپارد. او تنها خدیجه همان زن با ایمان بود، همان زن گرانقدری که یاور و شریک محمد (ص) بود.

تبسم خدیجه کوله بار اندوه و دردها را از محمد (ص) سبک می کرد و دوستی نمایان بر چهره اش موجب می شد که پیغمبر دردها و رنجهای خود را از یاد ببرد. ایمان خدیجه پیغمبر را از یک آینده درخشان و با شکوه برای دعوت خبر می داد و استواری عقیده اش دلیلی بر آغاز پیروزی بود. اموال خدیجه در واقع کلید شکست این محاصره بود. او مواد مصرفی را چندین برابر قیمت واقعیش از برای غذای کسانی که میان امت بودند می خرید تا اینکه سالهای محاصره اقتصادی با سلامت و رهایی امت سپری شد و حیله قریش با شکست و ناکامی مواجهه گردید.

رسول گرامی (ص) به خاطر صداقت و امانتی که از او نمایان شده بود به صادق و امین معروف بود و خداوند حاضر و ناصر چنین می خواست که خدیجه دارای سیره ای باشد که بدان از همه زنان منحصر بفرد باشد، به همین جهت در دوره جاهلیت به طاهره معروف بود و همین لقب برای شرف و افتخار او کافی است.

ابن عباس گفته است: رسول خدا (ص) بر روی زمین چهار خط کشید و گفت آیا می دانید این چیست؟

گفتند: خدا و رسولش داناترند.

پس رسول خدا (ص) گفت: بهترین زنان اهل بهشت چهار تن هستند: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد (ص)، مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم زن فرعون.

مناقب خدیجه فراوان است و او از میان زنان کسی است که به مرحله کمال رسیده است. او خردمند و با جلال و متدین و پاکدامن و بزرگوار و از اهل بهشت بود. پیغمبر (ص) او را ستایش می کرد و بر دیگر زنان مؤمن برتری می داد و او را بسیار بزرگ می داشت تا جائیکه عایشه می گفت: به زنی رشک نبردم آنچنان که به خدیجه حسد ورزیدم زیرا که پیامبر (ص) بسیار زیاد از او یاد می کرد.

و بدینگونه او در تاریخ حیات رسول اکرم (ص) زنی عادی نبود. بسبب فداکاری شگفت انگیز این بانوی پارسا، پیامبر (ص) او را بسیار بزرگ می داشت. سه سال پیش از هجرت، در تلاطم وقایع وتند باد مصائبی که از سوی قریش و سایرین بر پیامبر (ص) وارد می شد شعله ای فروزان رنگ باخته، به خانوشی می گرائید. رسول اکرم (ص) به سادگی نمی توانست این خبر دلخراش را بپذیرد. او بدین ترتیب انسانی را از کف می نهاد که عالی ترین نمونه وفا و فداکاری و جامع ترین بیانگر راستی بود.

آخرین سخن خدیجه، به هنگامی که بر بستر مرگ خفته بود، از درد و رنج هائی که در راه پیامبر(ص) دیده بود کم ارج تر نبود. لحظه ای که شبح مرگ بر چهره او سایه افکنده بود به پیامبر چنین می گوید:

« ای رسول خدا ...... من در حق تو کوتاهی کردم و آنچه شایسته تو بود، انجام ندادم.از من در گذر و اگر اکنون، دل در طلب چیزی داشته باشم, خشنودی توست.»

کلمات بر لبان پاکش می لغزد و آخرین نفسهایش را با خشوع و ایمان بر می آورد ...... خدا خدیجه را رحمت کند. آن نمونه بارز زن مسلمان که برای عقیده و رسالتش پیکار کرد.

زیارتنامه حضرت خدیجه کبری (س)

السلام علیک یا زوجه سید المرسلین
السلام علیک یا اُم فاطمه الزهرا سیدة نسا العالمین
السلام علیک یا اول المومنات
السلام علیک یا من انفقت ما لها
فی نصرة سیده الا نبیا نصرته ما استطاعت و دافعت عنه الاعدا

السلام علیک یا من سلم علیها جبرائیل و بلغها
السلام من الله الجلیل فهینا لک بما اولاک الله من فضل
 والسلام علیک و رحمة الله و برکاته



به مناسبت سالروز وفات

حضرت خدیجه(س)

مراسم عزاداری و سوگواری

چهار شنبه شب(26خرداد 95)

ساعت 21

در محل

هیئت حضرت علی اصغر (ع)

از همه عزیزان (خواهران و برادران)

تقاضا میشود شرکت فرمایند


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰