در حرم امام رضا(علیهالسلام) به زیارت و دعا حال خوشی داشتم.
شخصی
کنارم نشست (پولی را چند تا زده بود شکل بیست تومانیهای قدیم بود) گفت:
آقا این پول را بده به فقیر، گفتم: آقا من کسی را سراغ ندارم. مدتی گذشت
دوباره حرفش را تکرار کرد. من هم همان جواب را دادم، سه باره و چهار باره
حرفش را تکرار کرد. ناراحت شدم.
گفتم: آقا شما بیست تومان دست گرفتهای نمیگذاری ما حال خوشی داشته باشیم.
گفت: آقا هزار تومان است. (که آن زمان هزار تومانی خیلی ارزش داشت)
تا من فهمیدم هزار تومان است. گفتم: خوب من مؤسسهای که یتیمان را سرپرستی میکند سراغ دارم. پول را به من داد و رفت.
بعد من متوجه شدم که این پیام امام رضا(علیهالسلام) بود که میخواست به من بفهماند که اگر به حالت خوش به خیال خودت دو لیتر هم گریه کنی ولی فشار خونت با پول بالا و پایین رود صلاحیّت نداری.
من در مقابل امام رضا(علیهالسلام) نسبت به ضعف خود خیلی خجالت کشیدم.
گفتم: آقا شما بیست تومان دست گرفتهای نمیگذاری ما حال خوشی داشته باشیم.
گفت: آقا هزار تومان است. (که آن زمان هزار تومانی خیلی ارزش داشت)
تا من فهمیدم هزار تومان است. گفتم: خوب من مؤسسهای که یتیمان را سرپرستی میکند سراغ دارم. پول را به من داد و رفت.
بعد من متوجه شدم که این پیام امام رضا(علیهالسلام) بود که میخواست به من بفهماند که اگر به حالت خوش به خیال خودت دو لیتر هم گریه کنی ولی فشار خونت با پول بالا و پایین رود صلاحیّت نداری.
من در مقابل امام رضا(علیهالسلام) نسبت به ضعف خود خیلی خجالت کشیدم.
خاطره قرائتی از زیارت امام رضا ع