وصیت و سفارش امیر المؤمنین علی (ع) به امام حسین(ع):
پسرم!
گنه کار را ناامید مکن.
چه بسا کسى هست که همیشه با گناه است
سرانجامش بخیر پایان یابد.
چه بسا آدم خوبی ست در اول عمرش
سرانجامش به آتش کشیده شود.
پناه می برم بخدا از آن آتش
وصیت و سفارش امیر المؤمنین علی (ع) به امام حسین(ع):
پسرم!
گنه کار را ناامید مکن.
چه بسا کسى هست که همیشه با گناه است
سرانجامش بخیر پایان یابد.
چه بسا آدم خوبی ست در اول عمرش
سرانجامش به آتش کشیده شود.
پناه می برم بخدا از آن آتش
ف
به خانه خدا خوش آمدی!
اینجا ارتفاع عشق است
دور از همه برجها و باروها
دور از همه کنگرهها و آهنها
دور از همه پرچینها و سیمانها
اینجا لحظههای شکوهمند پرندگی است
پرندگی با حرکات منظم نیاز
سیر در آفاق اشراقی توحید
اینجا خانه خداست!
با همان مقرنسهای قدیمی و کاشیهای فیروزهای
و همان مرمرهای خنک و ستونهای گرم
بلند و با شکوه
افراشته و مطلاّ
با ضربانی شتابناک از تپش کلمات
بر لبهای معطر
و بر پیشانی مبارک خاک
اینجا دقیقههای روشنپذیر مهربانی است
جایگاه مرتفع نور است
اینجا خانه قدیمیترین دوست
نزدیکترین فاصله تا آسمان است
گرم رفتن تا هوای غلیظ مهربانی
سیراب شدن در هوای موزون نیاز
سوختن در حلقههای پیچنده لذت
شتاب گرفتن در حوالی «کسای» توحید
اینجا آغاز است
آغازی برای تهی شدن از لذات بیهنگام سکوت
آغازی برای بیدار شدن از خوابهای آشفتگی و رنج
آغازی برای همخوانی با فرشتگان دم صبح
آغازی برای قیام تا کرانههای انبوه مناجات
سکوتی رونده و زلال در گوش طاقهاست
این طاقهای نزدیک به اوج
اینجا حوالی دامنههای سلوک است
حوالی پرواز تا قلههای بیحدّ ملکوت
اینجا حوالی نجوای فرشتگان است
چشمها چکه چکه در لذات کلمات توحیدی فرو میچکند
دستها شاخه شاخه از شروههای نیایش، شکوفه میریزند
خونی به رنگ پرواز در شریانها اوج میگیرد
اینجا خانه آرامش است
آرامش در آوازهای کهنسال سکوت
با نغمههای معطر اذان
گوش خواباندن به نسیم بیصبرانه ذکر
با آوازهای سبز دعا
تا خواب گلدستهها راهی نیست
تا پیادهروی به انبوهان روشن نماز
تا پیچیدن در دایرههای تکثیر
تا جستجو در صدای صاف خداوند
و رها شدن در نجواهای ابریشمی ظهر
اینجا آبی فیروزهای است.
با عطر گلدستههای بلند و موزون
98, [۲۸.۱۰.۱۵ ۱۲:۲۵]
فدای آن دستان خدایی ات عباس
فدای دستانی که به رقیه و سکینه دلگرمی می دهد...
فدای دستانی که به دستان دشمن گره نخورد!
فدای دستانی که پس می زند امان_نامه ها را!
فدای دستانی که پشت و پناه برادر بود...
فدای دستان علم گیرت ای عباس...
فدای دستانی که امان دشمن برید...
فدای دستانی که قرار دشمن ربود...
و لعنت...
و لعنت بر دستانی که به دستان دشمن گره می خورد...
لعنت بر دستان دشمن شاد کن...
لعنت بر دستانی که دل رقیه های وطنی را می شکند...
لعنت بر دستانی که دست از حسین زمانش می کشد، به هوای گندم_کاخ سفید ...
لعنت بر دستانی که خرابه ای را بر سر ما ویران می کند...
آری خرابه اینجاست ...
خرابه جایی است که دل رقیه را می سوزانند و بر زخم دلش نمک می پاشند!!
خرابه سقف بالای سرماست که روزی هزار بار بر سر آرمان خواهی مان خراب می شود!
خرابه جایی است که در اوج #عزت به #غربت بروی....
خرابه جایی است که بنشینی و #لبخند_مجروح_رهبرت را نظاره کنی و دم بر نیاوری...
آری برای ما کاخ های این شهر هم مثل خرابه است...!!
و ما باز محتاج دستان خداییت هستیم عباس...!
گاهی دستها سیلی می زنند...
من حتم دارم سیلی ات زمین گیر می کند یزدیان زمان را #سقا...
من حتم دارم سیلی ات بیدار میکند غفلت زدگان را...
من حتم دارم دستان حیدری ات می پراند خواب خفتگانِ منجلاب دنیا را...
اینجا به وقت زمین ربلا هر روز تکرار می شود....
یمن ، سوریه، عراق، فلسطین...
شمر ها و حرمله ها دور هم جمع شده اند...
آتش افتاده به دامن دخترکان شیعه ی #عراقی....
حجله های عروسان #یمنی به تارج میرود....
علی اصغرها در دستان پدران شان گلوله می خورند...
سر می برند سرداران سپاه مهدی را....
دلمان به تنگ آمده است #آقا...
دلمان مهدی(عج) می خواهد ....
دلمان برای صاحبمان گرفته است...
خسته ایم ازاین همه نامردمی ها...
فتنه امان مان را بریده....
این بغض گلوگیر رخنه کرده در جان ما....
گره ی کور تاریخ به دست شما باز می شود....
باز به دستان علم گیر شما محتاجیم....
ما تشنه ی صبح ظهوریم...
سقای تشنه لب
وقتی نام عاشورا به گوش میرسد، آتش سوزناکی از غم، دل را در بر میگیرد و اشک، امان را میبرد. وقایع دردناک عاشورا تا بعد از ظهر که هنگامه شهادت امام حسین علیه السلام بود جنایاتی را به خود دید و از شهادت امام حسین (ع) به بعد سرزمین کربلا شاهد فجایع و جنایاتی خاص در مورد اهل بیت پیامبر بود.
عصر روز دهم محرم لشکر یزید بعد از این که امام حسین (ع)را به شهادت رساند به دستور فرماندهان خود دست به غارت و آتش زدن خیمهها و آزار و اذیت خاندان نبوت زدند.
سپاه دشمن غروب عاشورا، زنان را از خیمهها بیرون ریختند و خیمهها را آتشزدند.در این هنگام زنان فریاد میزدند و چون چشمشان به کشتگان خود افتاد لطمه به صورت زدند. شب که فرا رسید، آتش جنگ با فروکش کردن تحرّک میدان، فرو نشست. لشکر عمر بن سعد از پیروزی خوشحال و منتظر دریافت جایزههای آنچنانی بودند.
پسر سعد غروب عاشورا سر امام حسین(ع) را از بدن جدا کرد و به کوفه فرستاد و خود با جمعی از لشکریانش آن شب را در کربلا ماند و روز دیگر نزدیک ظهر پس از دفن کشتگان خود، کودکان و خواهران امام حسین(ع) و زنان بازماند? دیگر را برداشت و به سمت کوفه حرکت کرد.
عصر عاشورا عمر سعد امر کرد برای سوارشدن اسیران، شتران بیجهاز را حاضر کردند. اهل بیت امام حسین (ع) بعد از یک روز پر سوز و از دست دادن عزیزان و غارت اموال و اسارت و سوختن خیمهها و اهانتها، شب یازدهم محرم را به سختی گذراندند.
عمر سعد ملعون در روز 11 محرم دستور حرکت از کربلا به سوی کوفه را میدهد و زنان و حرم امام حسین (علیهالسلام) را بر شتران بیجهاز سوار کرده و این امانتهای نبوت را چون اسیران کفّار در سختترین مصائب و غم و غصه کوچ میدهند.
... یا اَباعَبْدِاللهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ،وَ لَعَنَ اللهُ آلَ زِیادٍ وَآلَ مَرْوانَ،وَ لَعَنَ اللهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَلَعَنَ اللهُ ابْنَ مَرْجانَةَ ، وَ لَعَنَ اللهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللهُ شِمْراً ...
التماس دعا
نهم ماه محرم، روز تاسوعا، منتسب به غیرت و ساقی دشت کربلا، حضرت ابوالفضل العباس (ع) است.
تاسوعا بزرگداشت شهادت اسوه ایثار، ادب و دلاوری بزرگ مردی است که با گذشت بیش از هزار و چهارصد سال ، هنوز تاریخ، روشن از کرامتهای اوست و نام او با وفا و ادب و مردانگی همراه است. آن سردار فداکار با لبی تشنه و جگری سوخته، پا به فرات گذاشت، اما جوانمردی و وفایش نگذاشت که او آب بنوشد و امام و اهل بیت و کودکان تشنه کام باشند، لب تشنه از فرات بیرون آمد تا آب را به کودکان برساند.
دستان ابواالفضل(ع) قلم شد و این دستها برای آزادگان جهان علم گشت و عباس آموزگار بی بدیل فتوت و مردانگی در تاریخ شد.در این روز علاوه بر شهادت حضرت ابوالفضل(ع) وقایع دیگری نیز که متصل به حماسه عاشورا هستند، رخ داده است که یکی از آنها ورود شمر به کربلا است.
شمر بن ذی الجوشن که در دشمنی به اهل بیت پیش قدم تر از دیگران بود و با حرارت ویژه ای در واقعه کربلا حضور یافت، نامه شدید اللحن عبیدالله را در روز نهم ماه محرم به دست عمر بن سعد رساند و او را از منظور عبیدالله باخبر کرد.
پسر سعد که نسبت به صلح با امام حسین خوشبین و در این راه تلاش زیادی کرده بود، یک باره در برابر نامه عبیدالله قرار گرفت و راه گریزی برای خود نیافت. او یا باید با امام حسین نبرد می کرد و یا فرماندهی را از دست می داد و برای همیشه از دستیابی به حکومت ری محروم می شد.
وی پس از دریافت نامه عبیدالله بن زیاد احساس کرد، اگر در مبارزه با امام حسین تعلل بورزد، موقعیت خویش را از دست خواهد داد و شمر به جای او به فرماندهی سپاه خواهد رسید. بدین جهت در عصر تاسوعا بدون هیچگونه اخطار قبلی و با دستپاچگی تمام فرمان حمله عمومی به سوی خیمه های امام حسین را صادر کرد.
امام در این هنگام خیل عظیم سپاهیان دشمن را در روبروی خیمه های خود مشاهده کرد.
آن حضرت ، بلادرنگ برادرش عباس را طلبید و وی را به همراه بیست تن از یاران فداکارش چون زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر به سوی سپاه دشمن فرستاد، تا عمر بن سعد را ملاقات کرده و علت آتش افروزی های بی حاصل آنان را جویا گردند. حضرت عباس به همراه یاران امام به سپاهیان دشمن نزدیک شد و از سرکردگان آنان پرسید: منظور شما از این حرکت بی جا و غوغاها چیست؟ آنان پاسخ دادند: از امیر عبیدالله بن زیاد فرمان آمده که باید بر شما عرضه کنیم و آن این است که یا در طاعت او درآیید و با وی بیعت کنید و یا آماده نبرد سرنوشت ساز باشید!
حضرت عباس فرمود: پس قدری تأمل کنید تا من این گزارش را به سرورم برسانم .
حضرت عباس علیه السلام ، پیام دشمن را به امام رساند. امام به وی فرمود: به سوی ایشان برو و از آنان مهلت بخواه که امشب را صبر و کار نبرد را به فردا واگذار کنند. چون دوست دارم در شب آخر عمرم مقداری بیشتر به نماز و عبادت بپردازم و خدا می داند که من به راز و نیاز با وی و نیایش در درگاهش چه قدر علاقمند هستم .
حضرت عباس پیام امام را به دشمن رساند. عمر بن سعد که مظنون به مسامحه کاری شده بود و شمر را رقیب خود می دید، از درخواست امام سرباز زد و گفت: برای حسین دیگر مهلتی نیست !
اما برخی از فرماندهان سپاه ، از جمله قیس بن اشعث و عمر بن حجاج بر او اعتراض کرده و گفتند: اگر سپاهیان کفر و شرک از ما مهلت می خواستند، ما دریغ نمی کردیم ولی از مهلت دادن به فرزند زاده رسول خدا دریغ می ورزیم؟ لازم است او را مهلت دهید. عمر بن سعد، ناگزیر درخواست امام را پذیرفت و پیام داد که یک شب را به شما مهلت دادم ولی بامدادان فردا اگر بر فرمان امیر، سر طاعت فرود نیاورید، فیصله کار را به شمشیر می سپاریم . در این هنگام ، آرامش نسبی حاکم گردید و هر دو سپاه به خیمه گاه خویش برگشته و منتظر فرا رسیدن روز بعد شدند ...
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنین ، وَ ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِه ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ
چهل سوال در مورد محرم و عاشوراء
⚫️ام البنین کیست و چرا به او این لقب را دادند؟
مادر حضرت ابوالفضل (ع) و همسر حضرت علی(ع) . این زن که
نامش فاطمه است از قبیله بنیکلاب بود که پس از شهادت حضرت فاطمه
(س) با امام علی (ع) ازدواج کرد و صاحب چهار پسر به نامهای عباس،
جعفر، عبدالله و عثمان شد. امالبنین به معنای مادر پسران است. تمامی
پسران ام البنین در کربلا به شهادت رسیدند.
⚫️کدام سورة قرآن به سورة امام حسین(ع) معروف است؟
سوره فجر.
⚫️فرمانده سپاه دشمن در کربلا چه کسی بود؟
عمر بن سعد
⚫️عقیلة بنیهاشم لقب کیست؟
حضرت زینب (س)
⚫️سپاهیان یزید در روز تاسوعا برای کدامیک از یاران امام حسین(ع) امان نامه آوردند،
اما او نپذیرفت و در کنار آن حضرت ماند تا به شهادت رسید؟
حضرت ابوالفضل العباس (ع)
⚫️فرمان کشتن امام حسین(ع) و یارانش را به همراه اسیر گرفتن اهل بیت آن حضرت،
چه کسی به عمر سعد داده بود؟
عبیدالله بن زیاد
⚫️مردم کدام طایفه برای دفن شهدای کربلا اقدام کردند؟
بنی اسد
⚫️کدام یار امام حسین(ع) در کربلا، شبیه ترین فرد به پیامبر اکرم (ص) بود؟
حضرت علی اکبر(ع) فرزند امام حسین(ع). سیدالشهدا(ع) هنگام عزیمت
فرزندش به صحنه نبرد، فرمود: خدایا شاهد باش و گواهی بر این قوم
بده، جوانی به سوی آنان به میدان نبرد رفت که در خلقت، اخلاق و گفتار،
شبیهترین مردم به رسول تو بود. هرگاه مشتاق پیامبرت بودیم به چهرة او
نگاه میکردیم.
⚫️سن و سال کدام یک از شهدای کربلا، بیشتر از بقیه بود؟
حبیب بن مظاهر. او در هنگام شهادت ۷۵ سال داشت. این یار امام
حسین(ع) در جنگهای صفین، نهروان و جمل نیز در رکاب امام علی
(ع) شرکت کرده بود.
⚫️خردسالترین شهید کربلا کیست؟
حضرت علی اصغر (ع) ، فرزند شش ماهه امام حسین(ع)
⚫️اولین شهید از شهدای خاندان بنیهاشم در واقعه عاشورا چه کسی است؟
حضرت علی اکبر (ع)
⚫️کدام شهید نزدیکتر از سایر شهدای کربلا به امام حسین(ع) دفن شده است؟
حضرت علی اکبر(ع)
⚫️اولین کسی که مصیبت اهل بیت (علیهم السلام) را به فارسی نوشت که بود؟
ملاحسین کاشفی نویسنده کتاب روضه الشهدا
⚫️حضرت امام حسین(ع) در دوران حکومت حضرت علی(ع) در چه جنگهایی شرکت کرد؟
جمل، صفین و نهروان
⚫️حضرت امام حسین(ع) هنگام شهادت مادرشان حضرت فاطمه (س) چند سال داشت؟
۷ سال
⚫️رهبر نهضت توابین در کوفه که به خونخواهی سیدالشهدا (ع) قیام کرد، چه نام داشت؟
سلیمان بن صرد خزاعی
⚫️علمدار لشکر امام حسین(ع) در کربلا چه کسی بود؟
حضرت ابوالفضل العباس (ع)
⚫️شهید نوجوان حماسه عاشورا که جمله معروف « شهادت شیرینتر از عسل است». را در مقابل
امام حسین(ع) بر زبان آورد چه کسی است؟
قاسم بن الحسن(ع) ، فرزند امام حسن مجتبی (ع)
⚫️کدامیک از فرزندان مسلم بن عقیل در ۱۴ سالگی در کربلا به شهادت رسید؟
عبدالله
⚫️عمرو بن جناده انصاری که بود؟
یکی از شهدای نوجوان کربلا که پدرش نیز در رکاب امام حسین(ع) به
شهادت رسید.
⚫️تنها زنی که در کربلا به شهادت رسید، کیست؟
ام وهب،
⚫️ همسر عبدالله بن عمیر کلبی
ام خلف که بود و مادر کدام شهید کربلاست؟
همسر مسلم بن عوسجه و یکی از زنان برجسته شیعه که در کربلا
حضور داشت. او پس از شهادت همسرش در روز عاشورا، پسرش را
نیز روانه میدان کرد تا به یاری امام حسین(ع) بشتابد. سرانجام پسرش
نیز در این راه به شهادت رسید.
⚫️ام المصائب لقب کدامیک از بانوان حاضر در صحنه کربلاست؟
حضرت زینب (س)
⚫️نام همسر امام حسین(ع) که در کربلا حضور داشت چیست؟
رباب، دختر امروالقیس کلبی
⚫️کدام زن در مسیر حرکت کاروان امام حسین(ع) به سوی کربلا،
همراه با همسرش به آن حضرت پیوست؟
دلهم. وی دختر عمر و همسر زهیر بن قین بود. زهیر تحت تأثیر سخنان
همسرش به کاروان امام حسین(ع) پیوست.
⚫️کدامیک از دختران امام حسین(ع) در شام به سخنرانی افشاگرانه علیه دشمنان پرداخت
و محضر چهار امام معصوم را نیز درک کرد؟
فاطمه، دختر امام حسین(ع) ، وی امام حسین(ع) حضرت سجاد(ع)،
حضرت امام محمدباقر (ع) و حضرت امام جعفر صادق (ع) را دید
وسپس در سال ۱۱۷ هجری در سن ۷۰ سالگی در مدینه در گذشت.
⚫️کدام زنان در کربلا از فرزندان و نوادگان حضرت علی (ع) بودند؟
حضرت زینب (س)، ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه و ام هانی از اولاد
امام علی(ع) بودند که در کربلا حضور داشتند.
کودکان و نوجوانان هر ساله در یکی از ویژه برنامه های ماه محرم، حضوری چشمگیر و قابل
توجه دارند. نام این مراسم که شب هنگام برگزار میشود چیست؟
مراسم شام غریبان که در شب یازدهم ماه محرم اجرا میشود.
⚫️نام فرزند امام حسن مجتبی (ع) و برادر حضرت قاسم که در کربلا به شهادت رسید چیست؟
عبدالله نوجوان یازده ساله
⚫️قبر کدام امام شش گوشه دارد و چرا؟
قبر امام حسین(ع) ، زیرا در پایین پای آن حضرت ، فرزند دلبندش
حضرت علی اکبر (ع) را به خاک سپردهاند. به همین دلیل ضریح آن
حضرت دارای شش گوشه است.
. التماس دعا
رهبر انقلاب:توصیهى من به عزاداران این است که موجبات ناراحتى مردم را فراهم نکنند... این حرف که: «نه! مال امام حسین است کسى که خوابش نمىبرد مىخواهم خوابش نبرد»، این حرف غلطى است، به هیچوجه مورد قبول نیست. بعضىها - شنیده شده - سینه زنى مىکنند پشت بلندگو. خب سینه زنى پشت بلندگو چرا؟ یا روضهخوانى و مرثیهخوانى و سخنرانى اگر بناست از بلندگو پخش بشود، باید در بین مستمعین پخش بشود...
ماه گدایی من و چشمم شروع شد
یادم نرفته است نگاه شما به ما
از گریه های ماه محرم شروع شد
قد قامت الحسین که تشنه شهید شد
شد قامت العزا غم عالم شروع شد...
فرقی نمی کند در کجای قرن چندم ایستاده باشم !
مهم این است که من همچنان رعیتم و تو اربابی یا حســین …
راست گفته اند عالم از چهار عنصر تشکیل شده : آب ، آتش ، خاک ، هوا …
آبی که از تو دریغ کردند
آتشی که در خیمه گاهت افتاد
خاکی که شد سجده گاه و طبیب دردهاو هوایی که عمری ست افتاده در دل ها …
ترکیب این چهار عنصر می شود کربـــــــلا
زمان دلت را حسینی کن
اگر زمان دلت را که حسینی کنی، ثانیه ثانیهات با آدم(ع) سپری میشود؛ با ابراهیم(ع) سرت میشکند و با کشتی نوح(ع) خود را برای حسین(ع) به آب که سهل است به آتش هم میزنی.
زمان دلت را که حسینی کنی، لحظه لحظهات بوی سیب میگیرد. زمین دور خورشید او میگردد و زمان به انگشت اشارت او حرکت میکند.
زمان دلت را که حسینی کنی، تازه برایت روشن میشود آتش این مصیبت از کدامین خانه زبانه کشیده است و دود این فاجعه کدامین قلهی تاریخ را فتح کرده است.
زمان دلت را که حسینی کنی، زندگیات با زینب (س) میگذرد و همراه همیشگیات سجاد(ع) میشود.
زمان دلت را که حسینی کنی، زمین دلت هم کربلا میشود. (به قلم ه.درزی)
محرّم که می آید؛
گویی زمین و زمان و هر آنچه گرد توست، اوضاع و احوالی دگرگون پیدا می کند.
همه چیز می خواهد که تو را سرشار از شور و شعورِ پاکی نماید تا آنجا که قطره اشکی و آب رحمتی،
روحت را به دیار جاودانگی و لقاء خداوند پیوند دهد و مَحرَم درگاه عشق شوی و در باب محرّم قرار گیری تا آنجا که جزء یاران عاشورایی امام عشق بخوانندت.
و باید که این فصل را بشناسی، چون معرفت است مقدمه عمل. آیا نمی خواهی در جرگه لشگری باشی که دفتر تشکل آن را تمام مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نموده اند؟
محرّم، فصل احیای اسلام ناب محمدی است؛ «محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است»
محرّم، فصل یافتن باطن قبله است؛ «یا علی انت الصراط المستقیم»
محرّم، فصل مبارزه با جاهلیت قدیم تا مدرن؛ «زمانی که اسلام گرفتار حاکمی چون یزید شد،بایدبا اسلام خداحافظی کرد»
محرّم، فصل اصلاح نفس و امت است؛ «برای اصلاح امور امت جدم قیام می کنم، می خواهم امربه معروف ونهی ازمنکر نمایم...»
محرّم، فصل الرحیل یاری ولایت است؛ «هل من ناصر ینصرنی»
محرّم، فصل تمییز حق و باطل است؛ «عباس(ع) امان نامه ی دشمن را پس زد و مرز خود را با آنان مشخص نمود»
محرّم، فصل شناخت یاران حق است؛ «یارانی باوفاتر از یاران خود نمی شناسم»
محرّم، فصل شناخت یاران باطل است؛ «یا اشباه الرجال و لا رجالِ» کوفیان
محرّم، فصل تدبر و بصیرت است؛ «قل هذه سبیلى ادعوا الى اللَّه على بصیرة انا و من اتّبعنى»، «لحظه را باید شناخت، نیاز را باید دانست»
محرّم، فصل رساندن خود به کشتی نجات است؛ «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاه»
محرّم، فصل حیات قلب و باطن با آب دیده است؛ «انا قتیل العبرات»
محرّم، فصل زیبا دیدن زندگی است؛ «ما رایتُ الا جمیلا»
محرّم، فصل صبر بر مشکلات است؛ «نماز شب زینب(س) بعد از عاشورا»
محرّم، فصل عبرت است؛ «عاشورا به غیر از درس،یک صحنه عبرت است. باید انسان در این صحنه نگاه کند تا عبرت بگیرد.»
محرّم، فصل انتظار برای انتقام است؛ «این الطالب بدم المقتول بکربلا»
و محرّم، فصل همه زمانها و مکانهاست؛ «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»
«زمان مىگذرد،اما حوادث در زندگى بشر جارى و حقایق آفرینش دست نخورده است.در هر دورهاى انسانها نقشى دارندکه اگر آن نقش را به درستى، در لحظه مناسب، در زمان خود ایفاء کنند، همه چیز به سامان خواهد رسید، ملتها رشد خواهند کرد، انسانیت گسترده خواهد شد.» و بکوش تا یکی از یاران باوفای امام زمانت باشی، لبیکی گویی و محرَمش شوی و در محضرش باشی تا او به یک شب قدری حکومت ظالمان را فرو ریزد و حق پرستان و مستضعفان وراث زمین گردند.
همراه با کاروان حسینی و روایتی از سیام ذی الحجه
در صحرایی بیکران، کاروان در محاصرۀ سپاه حُر، از بلندای تپهای قد کشید. سوار خود را به بزرگ خود رساند.
در صحرایی بیکران، کاروان در محاصرۀ سپاه حُر، از بلندای تپهای قد کشید.
سوار خود را به بزرگ خود رساند.
گفت؛ شنیدم که عبیدالله در تدارک سپاه بزرگتری است.
بزرگ سواران نگاهی به او کرد.
گفت؛ پس در ماندن ما دیگر سودی نیست.
سر اسب گرداند و با همراهان خود، کاروان را ترک کردند.
ساربان با نگاهی به آنان رو به عابس بن شبیب شاکری کرد.
گفت؛ آنهایی که می گفتند آمده ایم جانمان را فدا کنیم فرار کردند.
عابس گفت؛ جانشان را در خطر دیدند، اسبشان را هِی کردند سوی آخور زندگی!
گفت؛ شما چه می کنید؟
عابس نگاهی به او کرد.
گفت؛ همزمانی حیاتمان با حسین بن علی نعمتی الهی است، اگر غفلت کنیم قدر آن را ندانیم،
خداوند هبوطمان میدهد، همانند آدم از بهشت!
بهیکباره طنین صدای
قافله سالار، پی در پی در دشت و دمن طنین انداز شد.
گفت؛ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ.
علی اکبر، سواره تاخت و خود را به او رساند.
گفت؛ جانم به فدایت، چه شد که آیه استرجاع بر زبان راندی؟
گفت؛ شنیدم که هاتفی ندا میکرد، در این میانه جماعتی ره میسپارد که مرگ به دنبال آنان میشتابد.
علی اکبر گفت؛ پدرجان، مگر ما بر حق نیستیم؟
قافله سالار گفت؛ به آن خدایی که همه به او باز میگردند، جز در مسیر حق قدم بر نمیداریم.
علی اکبر، آرام گرفت و تبسمی کرد.
گفت؛ پس ما را چه باک از مرگ! (یاداشت هایی از مجتبی فرآورده کارگردان فیلم ثارالله)
عظمت و حرمت محرم
محرم، نام نخستین ماه از ماه های دوازده گانه قمری است. علت نام گذاری این ماه به محرم آن بود که در زمان جاهلیت، جنگ در این ماه را حرام می دانستند و روز اول محرم را اول سال قمری قرار می دادند.
بنی امیه در سال 61 هجری، با ریختن خون سیدالشهدا و خاندان و یارانش در این ماه و پدید آوردن حادثه کربلا، احترام ماه حرام را نگه نداشتند. از آنجا که ماه محرم یادآور حادثه کربلا و عاشوراست، فرا رسیدن آن دل ها را اندوهناک می کند. پیروان و شیفتگان امام حسین(ع) نیز از اول محرم همه جا را سیاه پوش می کنند و به یاد آن امام شهید، به عزاداری می پردازند.
محرم، درس زندگی
تو هر یک از ماه های خوب خدا، نسیم نعمت و رحمت بر مؤمنان می ورزه. ماه محرم، ماهیه که به ما یاد می ده چگونه زندگی کنیم. آموزه های عاشورا و حرکت بی مانند امام حسین(ع) فقط برای ما مسلمونا نیست، بلکه برای انسان و انسانیته. محرم به ما درس عزت، معنویت، ایثار، حماسه و عرفان می ده.
بعضی آدما زندگی رو در نفس کشیدن و خوردن می دونن؛ این جور زندگی، زندگی حیوانیه، ولی زندگی انسان، متعالی تر و فراتر از خور و خواب و خشم و شهوته.
این زندگی سرشار از ایمان و انسانیت و عزته که دین اسلام به اون حیات و زندگی طیبه و پاک می گه. امام حسین(ع) برای دست یافتن به این زندگی برتر و جاودانه، پذیرای شهادت شد و از بیعت با یزید خودداری کرد. بر این اساس، دیدگاه، هم مرگ و هم شهادت، خیر و سعادته، هم حیات و پیروزی و به فرموده قرآن، «اِحدی الحُسنیین» یکی از دو خوبی. پس شیفتگان حسین(ع) حق دارن نسبت به یاران آن حضرت و شهدای کربلا احساس حسرت کنن و با خود بگن: ای کاش ما هم در کنار شما بودیم و به فوز عظیم می رسیدیم!
نکته هایی ناب در این باب
دلیل نام گذاری مجالس عزای امام حسین(ع) به روضه خوانی، این است که در دوره سلطان حسین بایقرا، از نوادگان تیمور، یکی از دانشمندان وخطبای خوش آواز سبزوار به نام ملا حسین، معروف به واعظ کاشفی به هرات رفت و مورد توجه بزرگان دولت قرار گرفت و شهرت فراوان یافت. او کتابی به نام روضة الشهداء به فارسی درباره واقعه کربلا، برای نواده دختری سلطان حسین بایقرا نوشت. شیعیان در روزهای سوگواری، «روضة الشهدا» را از رو می خواندند و عزاداری می کردند. کسانی که این کتاب را می خواندند، کم کم به مناسبت نام این کتاب، به روضه خوان معروف شدند. به تدریج خواندن روضه از روی کتاب منسوخ شد و در مجالس عزاداری، روضه خوانان آن را از حفظ می خواندند.
در دوره صفویان که برپایی مجالس روضه خوانی عمومیت یافت و در هر کوی و برزنی مجلسی بر پا می شد، گروهی که آواز خوشی داشتند، روضه خوانی را پیشه خود قرار دادند. این دوران، اوج شکوفایی روضه خوانی است. ( واژه نامه محرم، ص 62 و 63)
هر شب از شب های ماه محرم، به یکی از شهیدان یا شخصیت های مرتبط با جریان کربلا اختصاص دارد. این نام گذاری واضع مشخصی ندارد و ذاکران اهل بیت: این نام گذاری را انجام داده اند. ترتیب متعارف شب های دهه اول ماه محرم این گونه است:
شب اول: مسلم بن عقیل/ شب دوم: ورود به کربلا/ شب سوم: حضرت رقیه/ شب چهارم: فرزندان حضرت زینب، حر بن ریاحی و فرزندان مسلم بن عقیل/ شب پنجم: عبدالله بن حسن، زُهیر و حبیب بن مظاهر/ شب ششم: قاسم بن حسن/ شب هفتم: علی اصغر/ شب هشتم: علی اکبر/ شب نهم: حضرت عباس7/ شب دهم؛ امام حسین(ع). (گذری بر عزاداری و نام گذاری شب های محرم، ص 67 و 68)
چرا عزاداری؟ کدام هیئت؟
هر سال با آمدن ماه محرّم الحرام،خود را برای شرکت در مجالس عزای امام حسین علیه السّلام، آماده می کنیم. ممکن است برخی با این سؤال مواجه شوند که اساساً عزاداری برای چیست؟ این جلسات که منسوب به امام حسین علیه السّلام می باشد، چه خصوصیّاتی باید داشته باشد تا هدف از تشکیل این جلسات،به دست آید؟
به طور کلّی می توان گفت اصول و احکام دین بر اقامه عزا حاکم است. توضیح اینکه چگونگی عزاداری ما نباید خارج از چهارچوب شریعت باشد، این سخن که آقا چرا شما در دستگاه امام حسین علیه السلام اشکال می کنی و ایراد می گیری، سخنی باطل و مخالف هدف متعالی سیّدالشّهداء علیه السلام می باشد. اگر هدف امام از این نهضت، حفظ دین و تربیت دینی جامع انسانی باشد، نحوه برگزاری جلسات ما باید مناسب با این هدف باشد.
-بیان معارف دین به صورت مستند: مجالس عزای حسینی، فرصت مناسبی است برای آشنایی هر چه بیشتر با آموزه های دینی، اطّلاع مؤمنین از وظایف الهی خود، علم به مشکلاتی که امروز امّت اسلامی با آنها درگیر است و مانند آن. اگر در هیئتی فقط به روضه خوانی و سینه زنی و زنجیر زنی بسنده شود، این فرصت یادگیری از دست رفته است.
-دقّت در نقل وقایع: امام حسین علیه السّلام فرمود: ذلّت از ما دور است2 یعنی زیر بار ذلّت نمی روم، حرفی نزنیم که با این روح عزّت حسینی منافات داشته باشد، حسین علیه السّلام را ذلیل نکنیم.
-خواب زدگی بعضی جلسات: آسیب مهمّی که مجالس مذهبی ما را گرفتار کرده است تعریف خواب است یعنی برای اثبات یک اعتقاد از خواب استفاده می شود در حالی که خواب جزء منابع معرفت دینی نمی باشد. برای اثبات عقیده از دلیل عقلی یا نَقلی که کتاب و سنّت است باید بهره جست. از سخنران ها و ذاکران بخواهید که برای شما خواب، تعریف نکنند.
-گریه کردن وسیله است نه هدف: به گمان بعضی، گریاندن مردم هدفی است مقدّس، برای همین هر کاری می کنند که مردم گریه کنند غافل از اینکه هدف حسینی شدن است یعنی به چه اندازه خودمان را شبیه امام حسین علیه السّلام می کنیم.
-رعایت حقوق مردم: در برگزاری جلسات حقوق مردم جدّا مورد توجّه باشد همسایگان جلسه ما از طولانی شدن یا از صدای زیاد آزرده نشوند و رضایت آنها احراز شود. وقتی دسته های عزاداری در خیابان ها به راه می افتند، راه عبور به طور کلّی مسدود نشود شاید مؤمنی گرفتار باشد و محتاج مسیری برای عبور.
-کسب رضای خدا: همه ما در کارهای خود، رضای خدا را در نظر بگیریم واقعاً از گوینده گرفته تا روضه خوان و بانی شام و همه و همه، بببنیم خدا چه می خواهد، ببینیم خون خدا حسین علیه السّلام چه می خواهد نه اینکه من و دلم چه می خواهیم.